این دفتر دلتنگی ام، لبریز هجران شماست
این سینه ی مجروح من محتاج درمان شماست
آقا کویر جان من تفتیده و خشکیده است
دیگر ببار این سرزمین محتاج باران شماست
وصف تو را بشنیده و این گونه از خود بیخودم
چشم گنه آلوده ام مخمور چشمان شماست
خورشید عالم تاب هم، محو رخ دلجوی توست
مهتاب هم ای آشنا مجنون و حیران شماست
آیات قران یک به یک توصیف روی ماه توست
قران از این رو گلشن و فصل بهاران شماست
بستیم از روز ازل پیمان یاری با شما
ای خوش به حال آن که او، بر عهد و پیمان شماست
شد خانه ی دل خانه ات،من مستم و دیوانه ات
جانم به قربان شما، سر هم به فرمان شماست
هرچند من دلخسته ام، دل را به مویت بسته ام
دل کودکانه سال ها، طفل دبستان شماست
عمریست هر دم بر لبم گل می کند نام شما
آقا چه خوشبختم که لب، مرغ غزلخوان شماست
آقا گل روی شما باشد بهشت جاودان
جنات و فردوس برین، یک گل ز بستان شماست
من گر چه دورم از شما، اما تو نردیکی به من
دل عاشقانه روز و شب، عمریست مهمان شماست